MARKETING MODERN
|
||
آموزش بازاریابی ومدیریت بازارحرفه ای |
۸ حس که همتون تجربش کردید ولی شاید اسماشونو نمیدونستید:
@bazaryabimodern1987
1. Liminal: به احساس انتظاری گفته میشود که در فرودگاهها و ایستگاههای قطار تجربه میکنیم، انتظار به همراه دلتنگی.
2. Kairos: به احساسی گفته میشود که در لحظات خاص و مهم زندگیمان داریم و نمیخواهیم هیچوقت آن لحظه تمام شود، یا میخواهیم برگردیم و آن لحظه را چندین بار زندگی کنیم.
3. Vellichor: به احساس خوب و آرامشی گفته میشود که وقتی وارد کتابفروشی، گلفروشی یا لوازمتحریری میشویم، تجربه میکنیم.
4. Anemoia: این حس به دلتنگی گفته میشود که برای زمان، دوره یا شخصی است که هیچوقت آن را تجربه نکردهایم یا آرزوی آن را داشتهایم.
5. Mimesis: به احساس ناخوشایندی گفته میشود که هنگام انجام دادن یا تایید کردن کارهای کلیشهای و تکراری بر اثر اجبار به سراغمان میآید.
6. Gnossienne: حس کمشناختی نسبت به کسانی است که مدت زیادی با آنها در ارتباط بودهایم، به عبارتی آنها یک زندگی درونی پیچیده دارند که ما کماطلاعاتی از آنها داریم و همیشه دوست داشتیم بیشتر در موردشان بدانیم.
7. Chrysalism: به حس امنیت و راحتی گفته میشود که وقتی در خانه هستیم و رعد و برق میزند و طبیعت خشمگین است، تجربه میکنیم. یک حس گرم و نرم.
8. Heimweh: به احساسی گفته میشود که وقتی از عزیزانمان دوریم، یک حس غربت به سراغمان میآید که انگار هیچکس دورمان نیست و آن کسی که رفته، همهچیز ما بوده است
@bazaryabimodern1987
💢تئوریهای اصلی شناسایی انگیزههای مشتریان
@bazaryabimodern1987
👈هر فردي، در هر زمان مشخصي، نيازهاي متعددي دارد، اما داشتن نیاز باعث نمیشود که فرد سراغ محصول یا خدمت ما بیاید
👈در حقیقت، يك نياز وقتي فرد را برای خرید محصول یا خدمت ما تحریک میکند که به یک انگيزه تبديل شود. بر این اساس، انگيزه، نياز شديدي است كه فرد را مجبور به يافتن راهي براي ارضاء آن نياز ميكند
👈روانشناسان تئوريهاي مختلفي را براي توصيف انگيزههاي انساني مطرح كردهاند. دو تئوري مطرح در اين زمينه شامل تئوري فرويد و تئوري مازلو است که كاربردهاي متفاوتي در بازاريابي دارند
👈فرويد معتقد بود كه انسانها معمولاً از انگیزههای واقعياي كه رفتارهاي آنان را شكل ميدهند، بيخبرند. او باور داشت كه انسانها هر چه بزرگتر ميشوند، اميال بيشتري را درونشان سركوب ميكنند، ولي، اين اميال هيچ وقت به طور كامل از بين نميروند بلكه خودشان را در روياها، لغزشهاي زباني، رفتارهاي عصبي و خشن و بيماريهاي رواني فرد نشان ميدهند
👈طبق تئوري فرويد تصميمگيريهاي خريد هر فردي تحت تاثير انگيزههاي ناخودآگاه او قرار دارند. انگيزههايي كه حتي ممكن است خود فرد هم از وجود آنها بيخبر باشد
👈بنابراين، تصميمگيريهايي مثل خريد يك بيامو اسپورت توسط يك فرد مسن، ممكن است بيانگر اين مسالة ساده باشد كه خريدار مسن دوست دارد به بقیه بگوید که دل جوانی دارد
👈در مقابل، مازلو سعي داشت تا دلايل برانگيخته شدن افراد در يك زمان معين توسط يك نياز مشخص را توصيف كند. برای همین، مازلو سعي ميكرد پاسخي براي چنين پرسشهايي بيابد: چرا در يك زمان مشخص، فردي به دنبال افزايش امنيت شخصياش است و فرد ديگري به دنبال جلب احترام ديگران؟
👈پاسخ مازلو به اين قبيل پرسشها اين است كه نيازهاي انسان در یک سلسله مراتب قرار ميگيرند. از نظر مازلو، نيازهاي اصلي انسان در این سلسله مراتب عبارتند از: نيازهاي زيستي، نيازهاي ايمني، نيازهاي اجتماعي، نيازهاي احترام و نيازهاي خودشكوفايي
👈طبق تئوري مازلو، هر فردي ابتدا سعي ميكند تا مهمترين و شديدترين نيازش را ارضاء كند. وقتي كه آن نياز ارضاء شد، ديگر نميتواند به عنوان منبع انگيزشي عمل كند، و در نتيجه، فرد سعي ميكند تا مهمترين و شديدترين نياز بعدياش را ارضاء كند
👈به عنوان مثال، يك فرد گرسنه (كه نياز زيستي شديدي دارد) هيچ علاقهاي به آخرين شاهكار هنري (كه يك نياز خودشكوفايي را ارضاء ميكند) از خود نشان نميدهد. اما به محض اين كه يك نياز مهم و شديد ارضاء شد، نياز شديد و مهم بعدي خودنمايي ميكند
@bazaryabimodern1987
چگونه از مشکلات فرار نکنید؟ راهنمایی برای مدیران
در دنیای مدیریت، مشکلات اجتنابناپذیرند. مدیران موفق کسانی هستند که به جای فرار از مشکلات، با آنها روبهرو میشوند و به دنبال راهحلهای مؤثر میگردند. در ادامه، چند راهکار کلیدی برای مدیریت بهتر چالشها ارائه شده است.
۱. پذیرش مسئولیت
مدیران باید مسئولیت کامل تصمیمات و چالشهای پیشآمده را بپذیرند. فرار از مشکلات و نادیده گرفتن آنها فقط باعث پیچیدهتر شدن شرایط میشود. شفافیت و تعهد به حل مسائل، اعتماد تیم را افزایش میدهد و موجب بهبود عملکرد سازمان میشود.
۲. تحلیل مشکل به جای نادیده گرفتن آن
اولین گام در حل مشکلات، شناخت دقیق آنهاست. بهجای نادیده گرفتن نشانههای بحران، مشکل را تجزیه و تحلیل کنید. سؤالاتی مانند "علت اصلی این مشکل چیست؟" و "چه راهحلهایی وجود دارد؟" به یافتن راهکارهای عملی کمک میکنند.
۳. برخورد فعال به جای واکنش منفعلانه
مدیران موفق به جای اینکه منتظر بمانند تا مشکلات به آنها تحمیل شود، بهصورت پیشگیرانه عمل میکنند. پیشبینی ریسکها، برنامهریزی برای مقابله با آنها و ایجاد استراتژیهای انعطافپذیر به کاهش آسیبهای ناشی از مشکلات کمک میکند.
۴. استفاده از دیدگاه تیم
مشکلات اغلب پیچیدهاند و راهحلهای آنها نیاز به همکاری و همفکری دارد. مشارکت دادن اعضای تیم در یافتن راهحلها نهتنها باعث افزایش خلاقیت میشود، بلکه احساس مسئولیت و انگیزه در بین کارکنان را نیز تقویت میکند.
۵. تمرکز بر راهحل، نه سرزنش
بهجای تمرکز روی مقصر یابی، انرژی خود را صرف یافتن راهحل کنید. فرهنگ سازمانیای که بر حل مسئله تأکید دارد، به رشد تیم و بهبود فرآیندهای کاری کمک میکند.
۶. حفظ آرامش و مدیریت استرس
فرار از مشکلات اغلب ناشی از ترس و استرس است. مدیران باید مهارتهای مدیریت استرس را بیاموزند، از تکنیکهایی مانند مدیتیشن، ورزش و تنظیم اولویتها برای حفظ آرامش و تمرکز استفاده کنند.
۷. یادگیری از مشکلات
هر مشکل یک فرصت برای یادگیری است. پس از حل هر چالش، عملکرد خود و تیم را بررسی کنید تا در آینده بهتر عمل کنید. ثبت تجربیات و درسهای آموختهشده به بهبود مستمر سازمان کمک میکند.
نتیجهگیری
مدیریت مشکلات مهارتی است که مدیران باید در خود تقویت کنند. با پذیرش چالشها، تفکر تحلیلی، همکاری تیمی و تمرکز بر راهحلها، میتوان از مشکلات عبور کرد و سازمان را به سمت موفقیت هدایت کرد.
@bazaryabimodern1987
✳️ ۶ نشانه اشخاص نامناسب برای مشورت
@bazaryabimodern1987
اگر مشورتدهنده شخصی تصادفی است و حتی زمینهی کاریاش با شما یکسان نیست، باید اعتبار مشورت دریافتی و مشورتدهنده را دوباره ارزیابی کنید. بهویژه دربارهی مشورت کسانی که به مصلحت و منافع طرف مقابل نمیاندیشند، باید بسیار محتاط بود. کسانی که حواسشان به شما هست و به شما و موفقیتتان اهمیت میدهند، بهترین افراد برای مشورت هستند.
۲. مشورت دریافتی با موقعیت شما جور نیست
افراد معمولا براساس تجربیات خودشان مشورت میدهند که آن هم شاید با موقعیتی که مشورتگیرنده درگیر آن است مطابقت نداشته باشد.
۳. مشورتدهنده بدون اینکه گوش کند فقط حرف میزند
اگر مشورتدهنده زیاد از «باید» استفاده میکند مراقب باشید. مشورتدادن خوب نیازمند اطلاع از شرایط طرف مقابل است و زمانی مشورتدهنده میتواند بهدرستی از شرایطتان مطلع شود که وقت بگذارد و سؤالاتی از شما بپرسد.
۴. مشورت صرفا حول محور نتیجهی نهایی میچرخد و نه فرایند تصمیم گیری
دربارهی مشورتهایی که فقط بر خود تصمیم متمرکزند و درخصوص مراحل تصمیم گیری کمکی نمیکنند محتاطتر رفتار کنید، چراکه فرایند ارزیابی بهاندازهی جواب نهایی حائز اهمیت است.
۵. مشورتدهنده جهتگیری احساسی دارد
غلیان احساسی زیاد میتواند نشانهی جهتگیری مشورتدهنده باشد. شاید او برنامهای در سر دارد که با برنامهی شما نمیخواند.
۶. مشورت دریافتی با حس درونیتان مغایر است
اگر ندای درونتان با مشورت دریافتی مخالف است، شاید بد نباشد که به حس درونیتان اعتماد کنید.
▪︎چگونه به مشاورهی غلط پاسخ بدهیم؟
اگر متوجه شدید که درحال دریافت مشورت درستی نیستید، باز هم میتوانید ادامهی صحبتهای طرف مقابل را بشنوید. اشکالی ندارد به مشورتی که لزوما کمککننده نیست گوش کنید. شاید مشورت کردن با طرف مقابل بهکارتان نیاید، اما حداقل میتوانید از خلال صحبتهایش به چیزی دربارهی خود آن شخص پی ببرید که بعدها بهدردتان بخورد یا حتی میتوانید در فکرتان، برای طرف مقابل استدلال مخالف بیاورید.
@bazaryabimodern1987
مشکلات و مصائب فروش تلفنی و بازاریابی تلفنی
مشکلات و مصائب فروش تلفنی و بازاریابی تلفنی
@bazaryabimodern1987
با توجه به تمام مشکلاتی که در رعایت حریم شخصی افراد در ایران وجود دارد
بازاریابی و فروش تلفنی از وجهه مطلوبی در میان کاربران برخوردار نیستند و گهگاه فعالیت چنین گروه هایی جنبه اسپم مارکتینگ بخود میگیرد
مهارت های مورد نیاز بازاریابی تلفنی
بازاریاب تلفنی باید به مهارت های فروش و مذاکره تسلط داشته باشد
1.انتقال مکالمات فروش آماده شده از طریق روخوانی از روی نوشته هایی که محصولات و خدمات را معرفی میکند به منظور راضی کردن مشتریان احتمالی برای خرید محصول یا خدمات
2. تسلط به توضیح محصولات و خدمات و قیمتها و پاسخ به سوالات مشتریان در مورد آنها
3. کسب اطلاعات مشتریان مانند نام نشانی و روشهای پرداخت و وارد کردن این اطلاعات در سیستم
4.تنظیم نوشته های فروش برای هدف گیری بهتر نیازها و علایق افراد و عکس العمل های مشتریان
5.برنامه ریزی قرارهای مشتریان برای تماسهای بعدی و مشخص کردن قرارهای بعدی با مشتریان جهت اطلاع رسانی بهتر
6. تسلط بر فن بیان و مهارتهای مکالمات زبانی، بجای زبان بدن
تنظیم تن صدا و دانش روانشناسی احساسی مشتریان از روی شناخت لحظه ای آنها و مدیریت مکالمه با تسلط کافی بر اطلاعات محصول و شرایط حال بازار و رقبا
نمونه ای از یک فروش تلفنی
در ابتدا با معرفی شرکت مکالمه را شروع کنید و با بیان این جمله که امکان دارد چند لحظه وقتتون رو در اختیار شرکت ما قرار بدهید صحبت را ادامه دهید و معرفی محصولات و قیمتها و پروموشن های محصول اقدام بعدی است و توجه داشته باشید که نباید مکالمه را طوری پیش ببرید که خسته کننده به نظر بیاید و با صحبت های حاشیه ای هر از چند گاهی زنگ تفریحی برای صميميت بیشتر ایجاد کنید و در نهایت بعد از گرفتن درخواست شرایط پرداخت را مقرر کنید و در خاتمه با متانت کامل از اینکه مشتری وقتش را در اختیار شما گذاشته سپاسگذاری کنید و نحوه ارسال بار را برایش توضیح داده و قرار تماس بعدی را با او در میان بگذارید و خداحافظی کنید
@bazaryabimodern1987
💢پیگیری کنید، پیگیری کنید، پیگیری کنید
@bazaryabimodern1987
👈خاطرتان هست آخرین باری که بعد از اولین ملاقات با یک مشتری جدید، برای او پیام تشکر فرستادید و از او بابت وقتی که به شما داده تشکر کردید، کِی بود؟
👈متاسفانه، بسیاری از فروشندگان هیچ ایدهای برای حفظ ارتباطشان با مشتری ندارند و رابطهشان با مشتری را پیگیری نمیکنند
👈با این حال، انتظار دارند در ذهن مشتری بمانند و مشتری هر وقت به محصول مدنظر فروشنده نیاز پیدا کرد، با آنها تماس بگیرد
👈برای درک بهتر اهمیت پیگیری و حفظ روابط با مشتریان، اجازه بدهید حقه کوچکی که یکی از دوستانم در ماهیگیری از آن استفاده میکند را برایتان توضیح بدهم
👈وقتی که مشغول ماهیگیری هستید، اگر ماهی به طعمه شما نوک بزند و شما ثابت بمانید و قلابتان را تکان ندهید، به راحتی ماهی را از دست میدهید. اما وقتی قلابتان را در جهت حرکت ماهی، حرکت میدهید و او را دنبال میکنید، به احتمال بسیار زیاد، میتوانید آن ماهی را صید کنید
👈در فروش هم همین قانون وجود دارد. وقتی مشتری به شما نزدیک میشود و مثلا میپذیرد که یک جلسه با هم داشته باشید یا یک بار محصولتان را امتحان میکند، یعنی به طعمه شما نوک زده است
👈حالا اگر بیحرکت بمانید و هیچ ایدهای برای پیگیری از مشتری نداشته باشید، یعنی به احتمال زیاد آن مشتری را از دست میدهید
👈اما اگر رابطهتان را با مشتری حفظ کنید، حتی اگر مطمئن هستید مشتری به این زودیها از شما نمیخرد، این شانس را دارید که هر وقت مشتری به محصولتان نیاز پیدا کرد، ناخودآگاه یاد شما بیافتد و به احتمال زیاد از شما بخرد
👈برای اجرای این استراتژی مهم، یادتان باشد که مشتری خیلی زود شما و محصولتان را فراموش میکند، چون اصولا هر فردی، گرفتاریها و مشغلههای خودش را دارد و دلیلی ندارد که همیشه به یاد شما و محصولتان باشد
👈به همین دلیل، این شما هستید که باید همیشه جلوی چشم مشتری باشید تا شما را از یاد نبرد و در زمان مقتضی، از شما بخرد
👈خود من برای این منظور، از هدایایی مثل کارت پستال یا تابلوی نقاشیای استفاده میکنم که مطمئنم مشتری آن را جلوی چشم میگذارد و هر وقت که آن را میبیند، ناخودآگاه یاد من میافتد
@bazaryabimodern1987
🔴۱۵ راه ساده برای نفوذ در قلب مشتری
@bazaryabimodern1987
۱-در سلام کردن پیشقدم باشید و جواب سلام را هم به گرمی بدهید
۲-قصدتان کمک کردن باشد، حتی اگر سود مستقیمی در کار نباشد
۳-مشاور مشتری خود باشید
۴-دیگر کافی است. دست از قضاوت بردارید
۵-یکپارچگی شخصیت و هویت داشته باشید
۶-به ظاهر و بهداشت خود توجه کنید
۷-به پرسش مشتری ،تک کلمه ای پاسخ ندهید
۸-در زمان مکالمه با چهره گشوده و متبسم با مشتری برخورد کنید
۹-با مشتری بحث نکنید
۱۰-حرفهایتان راساده و قابل فهم بزنید
۱۱- در پاسخ به درخواست مشتری سرعت عمل به خرج دهید
۱۲- در رفتار خود نشان دهید که مشتری شما فرد مهمی است
۱۳-از نام خانوادگى مشتری استفاده کنید
۱۴-به چشمان مشتری نگاه کنید
۱۵-خداحافظی خوبی داشته باشید..
@bazaryabimodern1987
![]() |