MARKETING MODERN
|
||
آموزش بازاریابی ومدیریت بازارحرفه ای |
💢مخالفت مشتری با قیمت را خیلی جدی نگیرید
@bazaryabimodern1987
👈تجربۀ من به عنوان یک فروشندۀ باسابقه میگوید مهمترین خواستههای مشتریان عبارتند از:
1️⃣قیمت منصفانه
2️⃣محصولات و خدمات باکیفیت
3️⃣عمل به وعدهها به خصوص تعهدات زمانی
👈تحقیقات مختلف اما نشان میدهند که اگر بخواهیم خواستههای اصلی مشتریان را به ترتیب اهمیتشان بنویسیم، باید بگوییم که مهمترین خواستههای مشتریان عبارتند از:
1️⃣عمل به وعدهها به خصوص تعهدات زمانی
2️⃣محصولات و خدمات باکیفیت
3️⃣قیمت منصفانه
👈این موضوع نشان میدهد که بر خلاف تصورات رایج، قیمت مهمترین عامل از نظر مشتریان نیست. اما چرا بیشتر فروشندگان هنوز هم تصور میکنند قیمت مهمترین عامل برای مشتریان است؟ دلیل این اشتباه آن است که فروشندگان مبتدی فرق بین قیمت، هزینه و ارزش را نمیدانند
👈قیمت، پولی است که مشتری برای خرید خود میپردازد. هزینه، پولی است که مشتری باید در طول زمان برای مصرف محصول خریداری شده بپردازد. ارزش، انتظاری است که مشتری از محصول خریداری شده دارد
👈بر اساس این تعاریف باید بگوییم درست است که مشتری میگوید خواهان محصولی با قیمت ارزان است، اما چیزی که واقعاً میخواهد یکی از این دو خواسته است:
1️⃣مشتری محصولی میخواهد که هزینۀ استفاده از آن پایین باشد. برای مثال، تعمیر و نگهداری آن خیلی گران نباشد و بتواند محصول دسته دوم را به راحتی و با کمترین ضرری بفروشد
2️⃣مشتری محصولی میخواهد که ارزش پولی که برای خرید آن پرداخته را داشته باشد
👈پس اگر با مشتریای مواجه شدیم که خواهان محصولی ارزان بود، باید به او بگوییم:
1️⃣نباید دنبال محصولی ارزان باشید، بلکه باید دنبال محصولی باشید که هزینۀ استفاده از آن پایینتر از رقباست
2️⃣نباید دنبال محصولی ارزان باشید، بلکه باید دنبال محصولی باشید که ارزش پولی که برای آن میپردازید را دارد
@bazaryabimodern1987
💢چرا بیشتر کارمندان انگیزه ندارند؟
@bazaryabimodern1987
👈بیشتر شرکتها از بیانگیزگی کارمندانشان شکایت و گله دارند، اما حاضر نیستند بپذیرند مشکل بیانگیزگی کارمند را نه در او بلکه باید در مدیریت و سیستم کاری شرکتشان جستجو کنند
👈در حقیقت، وقتی کارمندی انگیزه ندارد، مشکل را باید در این قبیل فرایندها جستجو کرد: گزینش اشتباه، تعیین اهداف گنگ و نامأنوس برای کارمند، ارزیابی نامناسب عملکرد کارمند، نظام پاداشدهی غلط، عدم توانایی مدیر در ارتباطگیری با کارمند و غیره
👈بر این اساس، اگر میخواهید دلیل بیانگیزگی کارمندانتان را درک کنید، باید به این سه سوال مهم پاسخ بدهید:
1️⃣آیا کارمندان به این اعتقاد رسیدهاند که اگر تلاش زیادتری از خود نشان بدهند، دیگران هنگام ارزیابی آنها، متوجه این تلاش شده آن را درک خواهند کرد؟
2️⃣آیا کارمندان به این نتیجه رسیدهاند که اگر در نظام ارزیابی عملکرد به عنوان کارمندی موثر و توانمند شناخته شوند، از آنها قدردانی خواهد شد و به آنها پاداش مناسبی تعلق خواهد گرفت؟
3️⃣آیا پاداشهایی که کارمندان در ازای فعالیت بیشتر و موثرتر دریافت میکنند، از همان نوعی است که به آن احتیاج و علاقه دارند؟ به عنوان مثال، ممکن است کارمندی تلاش خود را با هدف ارتقاء مقام و رسیدن به پست مدیریتی، افزایش بدهد ولی شرکت به او صرفا یک پاداش مادی بدهد. بدیهی است که کارمند انگیزهاش را از دست میدهد
@bazaryabimodern1987
40 نکته کلیدی
۱- با ارزش ترین دارایی ما توانایی کسب درآمد است نه آن پولی که به دست می آوریم. توانایی از دست نمی رود اما پول و ثروت ممکن است بارها از دست برود.
۲- موفقیت مانند نردبان است و مهارت های ما پله های آن را می سازد، اگر پله ها کامل نباشد، ما نمی توانیم از نردبان بالا برویم.
۳- پتانسیل انسان آنقدر زیاد است که می توان صد زندگی همزمان داشته باشد. ما می توانیم هر چیزی را بیاموزیم ودر هر امری متخصص شویم.
۴- آموزش کلید موفقیت است ولی چون سخت و وقت گیر است و بیشتر انسان ها تنبل اند کسی برای یادگیری اهمیت قائل نمی شود.
۵- امروزه نه تنها باید هوشمندانه کار کرد بلکه باید هوشمندانه وسخت کار کرد تا به ثروت و موفقیت نائل شد.
۶- اهمیت کلمات در زندگی بسیار مهم است. کلمات خوب، تفکرات بهتری را ایجاد می کنند.
۷- افراد موفق بر راه حل ها تمرکز می کنند اما افراد متوسط به فردی که مشکل را ایجاد کرده است فکر می کنند.
۸- کیفیت زندگی و هدف اصلی ما بستگی به احساسمان از خود (کرامت نفس) دارد.
۹- هدف داشتن با هدف گذاشتن متفاوت است. نوشتن اهداف از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. افرادی که اهداف مکتوب دارند ده برابر دیگران موفق ترند.
۱۰- برندگان کسانی هستند که درازمدت فکر می کنند، افراد متوسط کوتاه مدت و سطحی می اندیشند.
۱۱- افراد موفق کارهای بزرگ و سخت را انجام می دهند ولی افراد متوسط، دنبال کارهای راحت و معمولی می روند.
۱۲- هر یک از ما باید یک نقشه بیست ساله داشته باشیم و به جای فکر کردن به مشکلات اقتصادی دنبال برداشتن قدم ها در مسیر اهداف خود باشیم.
۱۳- کسانی که مهارت های مالی دارند موفق می شوند. شما باید در روز حداقل دو ساعت درباره اقتصاد و سرمایه گذاری مطالعه داشته باشید.
۱۴- راز اکثر موفقیت ها پشتکار و مقاومت است باید با خودت عهد کنی که کنار نمی کشی تا به اهدافت برسی.
۱۵- اعتماد به نفس باید آنقدر بالا باشد که هیچ چیز نتواند جلوی ما را بگیرد.
۱۶- برای فروش موفق باید تعداد تماس ها و ارتباطات را افزایش دهید.
۱۷- نگران شنیدن نه نباشید، نه یعنی پول!
۱۸- کسانی که بیشترین نه ها را دریافت می کنند بیشترین بله ها را نیز می شنوند.
۱۹- باید به محصولات یا خدماتی که ارائه می دهید اعتقاد داشته باشید، اگر اعتقاد دارید که محصولتان عالی است، ناخودآگاه مشتری این موضوع را درمی یابد. (و برعکس!)
۲۰- فروشندگان موفق عاشق محصول، کار و شرکتشان هستند.
۲۱- به جای اینکه فروشنده باشید، یک مشاور دلسوز باشید، آنگاه فروش خودش اتفاق می افتد.
۲۲- فقط هدف این نیست که فروشی انجام دهی بلکه باید ابتدا ببینی که این مشتری به محصول تو نیاز دارد یا خیر.
۲۳- قدرت در دست کسانی است که بهترین نُت برداری را دارند.
۲۴- در فروش باید ابتدا اعتمادسازی کنید.
۲۵- انتخاب های امروز، کیفیت زندگی فردای شما را می سازند. گذشته را رها کنید و به فکر ساخت فردای خویش باشید.
۲۶- هیچ موقع نگویید که دیگر دیر شده است. هیچ وقت برای گرفتن تصمیمات صحیح دیر نیست.
۲۷- به سوی خورشید تمرکز کنید تا سایه پشت تو قرار گیرد.
۲۸- ما باید تغییر کنیم. اگر تغییر نکنیم، کنترل زندگی را در دست نخواهیم داشت.
۲۹- برای هر حوزه زندگی باید برنامه جامعی تدوین کنیم. باید فراتر نگاه کنیم و روی آینده تمرکز کنیم.
۳۰- افرادی که موفق و در جامعه مورد احترامند کسانی هستند که بیشترین وقت را روی آماده سازی برای آینده می گذارند.
۳۱- برای تسخیر آینده باید از لذت های آنی دست بکشیم.
۳۲- منحرف شدن از مسیر اصلی، بزرگترین عامل شکست ما است.
۳۳- افراد موفق سخت و هوشمندانه کار می کنند. هوشمندانه یعنی کارهایی را انجام دهیم که با اهدافمان سازگار باشد.
۳۴- کارهای کوچک، ساده و راحت را انجام ندهید زیرا کم کم به آنها عادت می کنید. از کارهای سخت و بزرگ استفاده کنید.
۳۵- افراد موفق کارهایی را انجام می دهند که پتانسیل نتایجش بسیار بالاست.
۳۶- همیشه برای همه کارها برنامه داشته باشید تا بتوانید اقدامات را سریع تر انجام دهید.
۳۷- قبل از شروع هر کاری چک لیست و گام های سازماندهی شده آن را بنویسید.
۳۸- میلیاردرها عادت دارند روزانه هدف گذاری کنند.
۳۹- میلیاردرها عادت دارند کارهای شان را تکمیل کنند و نیمه کاره رها نکنند.
۴۰- میلیاردرها عادت دارند با مهم ترین عمل، روزشان را شروع کنند.
💢یک کانال توزیع جدید بسازید
@bazaryabimodern1987
👈گاهی اوقات کانالهای توزیع آن چنان در اختیار رقبا قرار دارند که ورود به آنها بسیار سخت میشود و شرکتهای تازهکار و کوچک نمیتوانند به راحتی از کانالهای توزیع موجود استفاده کنند
👈برای همین است که شرکتهای تازهکار و کوچک برای ورود به کانالهای توزیع اصلی باید یک تعهد مالی قابل توجهی به مالکان کانالهای توزیع بدهند و مثلا یک قفسه را برای مدت طولانی اجاره کنند یا محصولشان را به صورت اعتباری بلندمدت بفروشند
👈در این شرایط، بهترین استراتژی که شرکتهای تازهکار و کوچک میتوانند دنبال کنند، ایجاد یک کانال جدید برای محصولشان است
👈برای مثال، زمانی که نوشیدنی انرژیزای ردبول برای اولین بار در سال 1987 وارد بازار شد، عرضه آن در کانالهای توزیع رایج مثل سوپرمارکتها و فروشگاههای زنجیرهای کار بسیار سختی بود، چون اصولا این کانالها هیچ شناختی از محصولی به نام نوشیدنی انرژیزا نداشتند
👈از آن جایی که ردبول، مشتریان جوان را هدف گرفته بود، تصمیم گرفت محصولش را در مکانهایی توزیع کند که مشتریان هدفش به آن مکانها به طور مرتب رفت و آمد داشتند
👈به همین دلیل، ردبول یک تیم بازاریاب متشکل از جوانان دانشجو تشکیل داد تا محصول شرکت را در باشگاههای ورزشی و کلوپهای شبانه توزیع و معرفی کنند
👈صاحبان این قبیل مکانها وقتی متوجه شدند نوشیدنی انرژیزا چیست و احتمالا مورد استقبال قشر جوان قرار میگیرد، از توزیع و فروش محصولات ردبول استقبال کردند و به این ترتیب بود که ردبول بدون آن که زیر بار خواستههای فراوان سوپرمارکتها و فروشگاههای زنجیرهای برود، وارد بازار شد
👈پس شما هم به جای آن که محصولتان را در کانالهای توزیع رایج عرضه کنید، دنبال مکانهایی باشید که مشتریانتان در آنها رفت و آمد دارند و سپس تلاش کنید آن مکانها را به شبکه توزیع محصولتان تبدیل کنید
@bazaryabimodern1987
⭕️ لبخند مشتری؛ نشانهای از موفقیت شما
@bazaryabimodern1987
🛑 نکات طلایی برای ارائه خدمات بهیادماندنی:
🛑 به زبان ساده صحبت کنید:
به جای استفاده از اصطلاحات پیچیده، ویژگیها و مزایای محصول را به زبان مشتری توضیح دهید.
🛑مشتری را راهنمایی کنید، نه تحت فشار قرار دهید:
به او حق انتخاب بدهید و نشان دهید که نیازهایش برای شما در اولویت است.
🛑 لبخند همیشه راهگشاست:
حتی در مواقع بروز مشکل، لبخند و لحن دوستانه به کاهش تنش کمک میکند.
🛑 ارائه پیشنهادات شخصی:
بر اساس نیازهای مشتری، پیشنهادهای سفارشی بدهید که حس خاص بودن را به او القا کند.
نکته: مشتری خوشحال نهتنها خودش بازمیگردد، بلکه دیگران را نیز به سمت برند شما هدایت میکند.
@bazaryabimodern1987
👈 حفظ مشتری با ۱۰ استراتژی هوشمندانه
@bazaryabimodern1987
✍ آسانترین شیوهی افزایش مشتری، حفظ مشتری است.
🔹 یک کسبوکار معمولی سالانه حدود ۲۰ درصد از مشتریان خود را تنها به علت قصور در رسیدگی به آنها از دست میدهد.
🔹 در برخی صنایع رقم این ریزش تا ۸۰ درصد هم میرسد.
🔹 از دست دادن مشتریان، در هر دو اندازهی یاد شده، هزینههایی شوکآور به دنبال دارد.
🔹 اما کسبوکارهای معدودی عواقب ضمنی آن را واقعا درک میکنند.
🔹 در این نوشته تعدادی استراتژی حفظ مشتری را به شما معرفی میکنیم که با هزینهای اندک یا در برخی موارد بدون هزینه قابل بهکارگیری هستند.
🔹 پشت هر یک از تکنیکهای فهرست شده در این نوشته فرایندهای گامبهگام ظریف و دقیقی وجود دارد که وقتی از آن بهره ببرید نرخ حفظ مشتری درکسبوکارتان به طور معنیدار افزایش پیدا میکند، و میتوانید منتظر نتایج شگفتیآور آن روی کارتان باشید.
🔹 دو کسبوکار متفاوت را در نظر بگیرید که نرخ حفظ مشتری در اولی ۹۰ درصد و در دومی ۸۰ درصد است.
🔹 اگر هر کدام سالیانه ۲۰ درصد به تعداد مشتریانشان اضافه کنند، رشد خالص سالانهی کسبوکار اول ۱۰ درصد خواهد بود در حالی که دومین کسبوکار رشدی نخواهد داشت.
🔹 در عرض هفت سال، تعداد مشتریان واحد تجاری اول تقریبا دو برابر میشود در حالی که تعداد مشتریان دومین واحد تجاری تفاوتی نمیکند.
🔹 در حالت برابریِ تمامیِ مؤلفهها جز همان برتریِ ۱۰ درصدیِ نمونهیِ اول برای حفظ مشتری، در عرض هفت سال و بدون انجام هیچ کار اضافهای شاهد دوبرابر شدن تعداد مشتریان این کسبوکار خواهیم بود.
🔹 همچنین نتایج حفظ مشتری در گذر زمان حالتی تجمعی پیدا میکند و گاهی این اتفاق با شگردهای غافلگیرکنندهای رخ میدهد.
🔹 حتی یک تغییر جزئی در رقم حفظ مشتری میتواند مانند یک آبشار کوچک در کسبوکار جاری شود و با گذشت زمان به چندین برابر مقدار اولیه برسد.
🔹 حفظ مشتری در بلند مدت روی سود و رشد کسبوکار اثری میگذارد که به لحاظ اهمیت نمیتوان آن را نادیده گرفت.
🔹 استراتژیهای حفظ مشتری
۱ - ریزش مشتریان را کاهش دهید.
تقریبا هر کسبوکاری برخی از مشتریان خود را از دست میدهد، اما واحدهای تجاریِ معدودی به سنجش یا پیدا کردن تعداد مشتریان غیرفعالشدهشان فکر میکنند.
▫️اغلب کسبوکارها به این پارادوکس دچارند که زمان، هزینه و تلاش فراوانی را صرف ساختن رابطهی اولیه با مشتریان میکنند و پس از آن این رابطه را بدون مراقبت رها میکنند.
▫️در برخی موارد به محض نهایی شدن فروش توجهشان را به این رابطه از دست میدهند، یا حتی بدتر، به محض اینکه مشکل پیشپاافتادهی قابل حلی بروز میکند مشتری را رها میکنند.
▫️فقط چون خود را مجبور به صرف مجدد هزینه برای جایگزینی مشتریِ از دست رفته میبینند.
▫️اما راحتترین کار برای توسعهی کسبوکارتان این است که مشتریانی را که دارید حفظ کنید.
▫️زمانی که بتوانید جلوی ریزش مشتری را بگیرید دوبرابر یا سهبرابر کردن نرخ رشد اغلب امکانپذیر است، زیرا دیگر مجبور نیستید ریزشها را جبران کنید تا ثبات شرایط فعلی کسبوکارتان را حفظ کنید.
۲ - بفروشید؛ و باز هم بفروشید.
برخی فروشندگان در فروش اولیه عملکردی فوقالعاده دارند، بعد از آن بازی را رها میکنند و مشغول تنآسایی میشوند، و در حالی که مشتریان به دنبال دادوستد بیشتر هستند از آنها چشمپوشی میکنند.
▫️برای شمای فروشنده، فروش در حقیقت پس از تصمیم اولیهی مشتریان برای خرید آغاز میشود زیرا تقریبا همهی خریداران در معرض پشیمانیِ پس از خرید قرار دارند.
▫️برای حفظ خریدی که نهایی شده و تمام ارجاعات مشتری به کسبوکار شما در آینده و تکرار دادوستد با شما که از پی این خرید میآیند باید تا تنور داغ است نان را بچسبانید؛ از ترسهای مشتریان بکاهید و با اعمالتان به آنها نشان بدهید که واقعا برای شما اهمیت دارند.
▫️وظیفهی شما این است که از آنها تشکر کنید و مجددا به یادشان بیاورید که چرا تصمیم معامله با شما تصمیم درستی بوده است و سیستمی برای فروش مکرر به آنها در نظر بگیرید و هربار به آنها ثابت کنید که تصمیم درستی گرفتهاند.
۳ - گمشده را به خانه بازگردانید.
وقتی ۲۵ تا ۶۰٪ از مشتریان غیرفعال (dormant customers) شما پذیرای تلاشهایتان برای دادوستد مجدد هستند؛ منطقی نیست که برای جلب مشتریان جدید منابع عظیمی را صرف کنید.
▫️تلاشهای شما باید به شیوهای درست و با ارائهی پیشنهادات مناسب به آنها صورت بگیرد.
▫️فعال کردن دوبارهی مشتریان غیرفعال که همین حالا با شما و محصولتان آشنا هستند یکی از آسانترین و سریعترین راههای افزایش منفعت در کسبوکار است.
▫️دوباره با آنها تماس بگیرید و اعلام حضور کنید، بفهمید چرا دیگر خرید نمیکنند، بر اعتراضهایی که دارند فائق بیایید و به آنها نشان بدهید که هنوز ارزشمند هستید.
▫️با احترام گذاشتن به مشتریان، آنها معمولا در عرض چند روز با انعام فوقالعادهای از فروش و افزایش فراوان سود به شما پاسخ میدهند علاوه بر این احترام به مشتری، بهترین و وفادارترین مشتریان را نصیبتان خواهد کرد.
۴ - جدول زمانی ارتباطات مکرر
میتوانید با داشتن جدولی برای ارتباط تدریجی با مشتریان از ریزش آنها اجتناب کنید.
▫️این جدولِ زمانی باید ترتیبی برنامهریزی شده از کارهایی مانند فرستادن نامهها، برگزاری مراسم، تماسهای تلفنی، پیغامهای سپاسگزاری، پیشنهادات ویژه، پیگیریهای پس ازخرید، جوایز و قرعهکشیها، کارتها و یاداشتهایی اختصاصی شده و… برای مشتریان باشد.
▫️این روندها باید به طور مرتب و خودکار در نقاط معین پیش از فروش، فروش و پس از فروش رخ بدهند.
▫️مردم نه تنها واکنش مثبتی به این ارتباطات نشان میدهند، بلکه به واقع قدردان آن هستند زیرا به آنها احساس ارزشمندی و اهمیت میدهد.
▫️با این کار از مشتریان قدردانی میکنید، آنها را مطلع نگه میدارید، از شک پس از خرید آنها کم میکنید، به تقویت دلایل دادوستد با کسبوکارتان میپردازید و به آنها این احساس را میدهید که بخشی از کسبوکار شما هستند تا آنها دوباره و دوباره بخواهند به سراغتان بیایند.
۵ - خدمات فوقالعاده به مشتریان
در دادوستد بیوقفه بهدنبال برتری و بهبود باشید تا مشتریانتان آنقدر راضی باشند که رفتار خوب شما را به گوش دیگران برسانند.
▫️با ارائهی خدمت در سطحی بالاتر از انتظار برای تک تک مشتریان میتوانید محصولات و خدماتتان را در جمعِ فوقالعادهها قرار بدهید.
▫️لازم است برای ارائهی خدماتِ فوقالعاده از این موارد اطمینان پیدا کنید:
▪️تعهد کامل تمام کارکنان به حصول رضایت مشتری؛
▪️فراهم کردن امکان پاسخدهیِ سریع؛
▪️قبول تماموکمال مسئولیت؛
▪️بیشتر و فراتر از ندای وظیفه عمل کردن؛
▪️تحویلهای همیشه سر وقت؛
▪️وفاداری به قولهایی که در مورد خدمات پیش از خرید و پس از آن به مشتری دادهاید؛
▪️فرایندهای تحویل بیخطا و مطلقا خالی از عیب؛
▪️و در نهایت به کارگیری آدمهایی استثنایی برای ارائهی خدمات مشتریان.
▫️خدمات فوقالعاده به مشتری، شانس خریدهای دوبارهی مشتریانِ قبلی را افزایش میدهد درحالی که ارائهی ضعیف آن، مشتریان شما را به سوی رقیبانتان سوق خواهد داد.
۶ - قواعد نزاکت
منظور مجموعه قاعدههایی قدرتمند است که مهارتهای ارتباطاتِ بینفردی کارکنان را افزایش دهد و تغییری در روح سازمان ایجاد کند.
▫️این قواعد شامل مؤدبانه، خوشایند، و بدون طعنه و تمسخر حرف زدن با همکارانتان است و همچنین خوب رفتار کردن با آنان حداقل به همان خوبیای که انتظار دارید آنها با مشتریان رفتار کنند.
▫️این کارِ شما به تیم احساس ارزشمندی و اهمیت میدهد که خود اسباب تماس اجتماعی خوشایند در محل کار میشود.
▫️این کار همچنین انگیزهی ارائهی خدمات فوقالعاده را در آنها ایجاد میکند و مشوقشان خواهد بود که در تمام ارتباطاتها با مشتریان، بدون نوسان رفتاری خوشایند داشته باشند و با آنها به روشی صمیمانه، انسانی و طبیعی رفتار کنند.
▫️نتیجهی نهایی برقراری رابطهای بهتر، با صمیمیت، استحکام و اعتماد بیشتر در پیوندی طولانیتر میان مشتریان با کسبوکار شما خواهد بود.
۷ - یکپارچگی در خدمات و محصولات
موفقیت طولانی مدت و حفظ مشتری متعلق به کسبوکارهایی است که اخلاقِ کاری را دور نمیزنند.
▫️همیشه باید بین آنچه میگویید و انجام میدهید و تجربهی مشتریان یک هماهنگی تام برقرار کنید.
▫️طراحی، کیفیت ساخت، قابلیت اتکا و کاربرد محصول یا خدمات شما باید معیارهای مورد درخواست، نیاز و انتظار مشتریان را تأمین کنند.
▫️یکپارچگی خدمات علاوه بر نحوهی ادارهی مسائلِ عمده، مسائل خُرد را نیز شامل میشود.
▫️اگر با مشتریان رفتاری صادقانه و روشن داشته باشید، به آنها اهمیت بدهید، به آنها توجهای واقعی داشته باشید، ناامیدشان نکنید و به آنچه میگویید عمل کنید
▫️به شما جذب میشوند و اگر رفتاری غیر از این داشته باشید از شما اجتناب خواهند کرد.
۸ - اندازهگیری ارزش مادامالعمر
بین سود حاصل از یک مرتبه فروش در مقیاس متوسط که در آن از تصویر کلی چشمپوشی کردهاید تفاوت بزرگی با سود کلی جمعشدهای وجود دارد که یک مشتری معمولی میتواند در طی زمان دادوستدِ مادامالعمر به کسبوکارتان بیاورد.
▫️وقتی متوجه شوید رقمِ سود مرکب که از خریدهای مکرر یک مشتری در بازههای زمانی ماهانه، سالانه و در گذر دههها حاصل میشود چه اندازه است؛ اهمیت حیاتی مراقبت عالی از آنها و حفظ مشتری را درک میکنید.
▫️و چون درمییابید وسع کسبوکارتان برای حفظ هر مشتری از نظر صرف زمان و تلاش چه مقدار است، میتوانید هزینههای بازاریابی خود را کنترل کنید.
۹ - شکایت یعنی هدیه
۹۶ درصد از مشتریانِ ناراضی شکایت خود را ابراز نمیکنند.
▫️آنها به سادگی از مسئله رد میشوند و هرگز نخواهید فهمید چرا.
▫️دلیلش این است که آنها نمیدانند چطور باید شکایت کنند، حوصلهی دردسر ندارند، خیلی میترسند، یا فکر میکنند کارشان تأثیری نخواهد گذاشت.
▫️در حالی که به شما نمیگویند مشکلشان چیست، مطمئنا به افرادِ زیادِ دیگری خواهند گفت!
▫️بنابراین داشتن سیستمی برای ابراز این شکایتها از سوی مشتریان، نیرویی حیاتی برای کسبوکارتان خواهد بود.
▫️به همین دلیل است که مشتریانی که شکایتهایشان را ابراز میکنند درحقیقت به شما هدیه میدهند.
▫️متوجه باشید که آنها هنوز با شما حرف میزنند، به شما فرصت دوباره دادهاند تا رضایتشان را به آنها بازگردانید و خوشحالشان کنید.
▫️طرز رفتار شما در واکنش به آنها شانس دوباره برای نشان دادن خودتان و ایجاد وفاداریای حتی عمیقتر در آنان است.
۱۰ - سایر استراتژیهای حفظ مشتری
▫️استفاده از وبلاگ برای خلق فضای تبادلی میان کسبوکارتان با مردم؛
▫️مدیریت ارتباطات با مشتریان (CRM)؛
▫️برنامههای تشویقی برای مشتریان وفادار؛
▫️ خلق لحظات به یادماندنی برای مشتریان؛
▫️فائق آمدن بر پشیمانی پس از خرید در مشتریان؛
▫️شخصی کردن تماسهای مشتریان؛
▫️ارائهی پاداش و هدیه به مشتریان؛
▫️استفاده از پرسشنامه و نظرسنجیها؛
▫️بازبینیهای منظم؛
▫️بهرهگیری از شبکههای اجتماعی؛
▫️چاپ کتابچهی معرفی کسبوکار برای ارائه به کسانی که تازه با شما آشنا میشوند.
🔹 موارد ذکر شده در بالا خلاصهای از استراتژیهای دیگری هستند که برای حفظ مشتری میتوانید از آنها بهرهمند شوید.
@bazaryabimodern1987
💢ویژگیهای یک استراتژی خوب
@bazaryabimodern1987
👈یک استراتژی بازاریابی خوب طراحی شده، سه ویژگی مهم زیر را دارد که به مدل 3Cs مشهور است:
1️⃣هماهنگی (Coordinate)
2️⃣تمرکز (Concentrate)
3️⃣ارتباط (Communicate)
👈یک استراتژی خوب، استراتژی است که تمام واحدها، منابع و اقدامات شرکت شما را به نحوی با یکدیگر هماهنگ میکند که هدفهای یکسانی را مدنظر داشته باشند
👈اگر یک استراتژی بازاریابی، واجد شرایط هماهنگی نباشد، به هیچ وجه نمیتواند تغییری در وضعیت و جایگاه شما در بازار ایجاد کند
👈برای مثال، مدیر تولید ممکن است روی تولید دو نوع محصول تمرکز کرده باشد تا هزینههای تولید را پایین بیاورد، در حالی که مدیر بازاریابی به دنبال افزایش تنوع محصولات است تا بتواند رضایت مشتریان را افزایش دهد
👈بدون شک، این ناهماهنگی در نهایت به استراتژی بازاریابی و به کل شرکت لطمه میزند
👈ویژگی «تمرکز»، یکی از دستورات قدیمی نظامی را یادآور میشود که طبق آن یک ارتش حرفهای، ارتشی است که «نیروی آتش خود را روی بخش مشخصی از جبهه دشمن متمرکز میکند»
👈طبق اصل «تمرکز»، اگر فکر میکنید که همه مشتریان بالقوه، مشتری هدف شما هستند، سخت در اشتباهید
👈در حقیقت، اگر نتوانید در استراتژی بازاریابیتان به بخشی از مشتریان «نه» بگویید، اصولا استراتژی بازاریابی ندارید
👈ویژگی «ارتباط» بر این اساس بنا شده است که اگر میخواهید یک استراتژی بازاریابی خوب داشته باشید، باید به همه واحدها، مدیران و کارکنان شرکتتان بگویید که برای اجرای استراتژی بازاریابی، چه انتظاری از آنها دارید و آنها چه اقداماتی را باید انجام بدهند
👈این اصل از آنجایی مهم است که درک بقیه واحدها، مدیران و کارکنان شرکتتان از استراتژی بازاریابی و شیوه اجرای آن، هیچ وقت مانند شما نیست و به همین دلیل، باید با ارتباط برقرار کردن با بقیه، درک آنها از استراتژی بازاریابیتان را یکسان کنید
@bazaryabimodern1987
چگونه فروش خود را افزایش دهیم ؟
@bazaryabimodern1987
سعی کنید به جای تخفیف به مشتری هدیه و اشانتیون بدهید.
مثال:
یک فروشنده لوازم آرایشی تعدادی لاک که تاریخ انقضا آن ها نزدیک است به مشتریانی که بر روی گرفتن تخفیف پافشاری می کنند می دهد.او با این کار ،به نوعی همان لاک ها را فروخته است و از موجودی راکد مغازه خود کاسته است.
📍دادن هدیه به جای تخفیف مزایای زیر را دارد:
1) تخفیف در ذهن مشتری ممکن است جنبه منفی ایجاد کند ( او پیش خود بگوید این فروشنده سود زیادی روی محصولات خود می کشد ) اما هدیه جنبه مثبت دارد.
2) تخفیف از یاد مشتری می رود اما هدیه در ذهن او ماندگار است و حس خوبی ایجاد می کند.
3) با دادن هدیه به جای تخفیف به نوعی می توان گفت محصولی که هدیه داده می شود را به فروش رسانده اید.
@bazaryabimodern1987
💢من رئیسم!
@bazaryabimodern1987
👈بسیاری از افراد، در طول مذاکره، تصمیمگیری را جزو اختیارات صرفا خودشان میدانند و معمولا میگویند: «من رئیس هستم، پس هر کاری که بخواهم انجام میدهد و احتیاجی نیست از شخص دیگری اجازه بگیرم»
👈اگر شما چنین تفکری داشته باشید، طرف مقابل به راحتی میتواند شما را با کمک تعریف و تمجید کردن بیش از اندازه، جوگیر کند یا تحت فشار قرار بدهد تا پیشنهادی که درباره آن مطمئن نیستید را بپذیرید
👈اما اگر واقعا خودتان رئیس باشید و طرف مقابل هم این را بداند، چه باید بکنید؟ در حقیقت، وقتی کسی مافوق شما نیست که بتوانید مسئولیت معامله را به گردن او بیندازید، پس چه کار میتوانید بکنید؟
👈در این شرایط میتوانید مسئولیت تصمیمگیری را به شخصی که در رده پایینتر از شما قرار دارد، بسپارید و مثلا بگویید: «قبل از تصمیمگیری در این مورد، باید با واحد مالی شرکت مشورت کنم» یا «باید در این مورد با واحد بازاریابی شرکت صحبت کنم و بعدا نتیجه را به شما اطلاع بدهم»
👈پس همیشه در مقابل وسوسه این که خودتان را رئیس بدانید یا بخواهید از اختیاراتتان به عنوان رئیس در یک مذاکره استفاده کنید، مقاومت نمایید و به طرف مقابلتان بفهمانید که تصمیمگیری به طور کامل در اختیار شما نیست، تا نتواند از موقعیت شما سوءاستفاده کند
👈فقط یادتان باشد که نام شخص خاصی را به عنوان طرف مشورتتان نیاورید، زیرا ممکن است طرف مقابل سعی کند موافقت آن شخص را به دست بیاورد و از این طریق، شما را تحت فشار قرار بدهد
👈مثلا میتوانید تصمیمگیری را به یک کمیسیون، هیأت مدیره و سایر واحدها و گروههایی از این قبیل واگذار کنید تا طرف مقابل نتواند با آنها لابیگری کند
@bazaryabimodern1987
![]() |